از درگیریهای ذهنی غیرجذاب
چند سالهام؟ فکر میکنم توی 16_ 17 سالگی گیر کردم. روزها جلو میره، معلومه که منتظر من واینمیسته تا به خودم بیام و یه حرکت خفن بزنم. اصلا قرار نیست همه تو زندگیشون یه کار بزرگ بکنن. کاش همین روزای معمولی بیاتفاق رو الکی هدر ندم بابت منتظر همه چی اوکی شدن. همه چی قرار نیست عالی بشه تا من به خودم بیام. نه فقط برای من، برای هر کسی روز خوب هست و روز بد، اتفاق خوب هست و اتفاق بد. حالا این دوز ترکیبشون تو زندگیا با هم فرق داره.
اینا رو تو تئوری خیلی وقته میدونم اما کی قراره بهشون عمل کنم رو نمیدونم. کلا همیشه همین بوده...خوب بیاین از اول همین 4 خط نوشته رو بررسی کنین کلی خطای شناختی از توش درمیاد. از نظر احساسی نیاز دارم با تراپیستم جلسه داشته باشم منتها این کرونا اجازه نمیده. حس میکنم اگر قرار باشه چند روز دیگه هم خودم تنها با خودم سر کنم، کار به جاهای باریک میکشه. خودم رو گذاشتم جلوم و هی مشکل رفتاری پیدا میکنم در خودم.
اصلا قرار بود واسه یه چالشی یه متنی بنویسم یه سمت دیگه، نمیدونم چرا و چه طور این سمتی رفت متنه ولی به هر حال. همین که واسه یه مدت کوتاه هم ذهنت خالی بشه، تو این شرایط اتفاق خوبی محسوب میشه
- ۹۹/۰۱/۲۰